چینیها خنگن یا ما ایرانیها؟
مطلبی از ایریکس در ۷ دی ۱۳۹۲امروز تو توییتر با یکی دو تا از دوستان یه بحث کوچیکی شکل گرفت در مورد پایین بودن ضریب هوشی (IQ) مردمان یه سری از کشورها. اینجا به طور خاص چینیها مد نظر بودن. علاوه بر این من به واسطه کارم چند سالی رو چه به عنوان همکار و چه به عنوان رقیب کاری با افراد چینی کار کردم. در طول این چند سال هم همیشه یکی از غرغرهایی که معمولا از همکارهام میشنیدم پایین بودن IQ چینیها یا به اصطلاح عامیانه خنگ بودنشون بود. در نظر من اما واقعیت چیز دیگهای بود و همین شد که تصمیم گرفتم در موردش بنویسم. همهمون یه عمر این رو شنیدیم و گفتیم که هوش ما ایرانیها مثالزدنیه و بالاترین ضریب هوشی رو داریم و ال و بل… اما متاسفانه اینا همهش توهمات ما ایرانیهاست و حقیقت نداره. در تمام لیستها و ایندکسهایی که تو این زمینه منتشر شده ضریب هوشی متوسط چینیها به مراتب بیشتر از ما آریاییهای پر افتخار بوده!
طبق تعریف ویکیپدیا ضریب هوشی یا بهره هوشی عددی با میانگین ۱۰۰ و انحراف معیار ۱۵ میباشد. از این رو در ردهبندی و تقسیم هوش، به صورت میانگین نزدیک ۷۰٪ از مردم دارای هوش میانه، ۱۲٪ هوش بالاتر از میانه، ۲٪ درصد بسیار باهوش و ۱٪ افراد برگزیده را دربر میگیرند. همین روند درباره افراد کمهوش، واپسمانده ذهنی و … در سوی دیگر پابرجا است.
حالا توجه کنید به این منابع که ایندکسهای تحقیقات مختلف در طی دو سه سال گذشتهست.
منبع / رتبه | ایران | چین |
---|---|---|
اولی | ۹۸ | ۹ |
دومی | ۵۶ | ۱۲ |
سومی | ۳۴ | ۸ |
متوسط ضریب هوشی ایرانیها تو هر سه منبع ۸۴ ذکر شده و متوسط ضریب هوشی چینیها هم ۱۰۰. با توجه به تعریفی که کمی بالاتر از ضریب هوشی نوشتم میشه نتیجه گرفت که چینیها کاملا نرمال هستن و این ماییم که تو لبه ضریب هوشی نرمال و کمهوشی قرار داریم! هر چند که یه سری عوامل بر روی ضریب هوشی تاثیر مستقیم دارن که فعلا اینجا قصد باز کردنش رو ندارم، اما در همین حد توجه شما رو جلب میکنم به رابطه ثروت (یا به عبارت دقیقتر سرانه تولید ناخالص داخلی) اون کشور و ضریب هوشی اون ملت که خودش گویای خیلی مسائله.
با این اوصاف فرضیه خنگ بودن چینیها رو میشه قویا رد کرد. اما چرا ما تو ارتباط با چینیها این احساس بهمون دست میده؟ من راجع به این موضوع جست و جوی خاصی نکردم و فقط نظر خودم رو مینویسم. من معتقدم که نوع تعامل یا ارتباط برقرار کردن ماها با هم فرق میکنه که باعث میشه ما این برداشت رو داشته باشیم که اونها خنگن. کما این که حدس میزنم اونها هم همچین برداشتی در مورد ما داشته باشن که با توجه به آمار و ارقامی که براتون جمع کردم گمان و نظر اونها به مراتب صحیحتر از نظر ماست!
از عواملی که بر روی نوع و شیوه ارتباط و مکالمه و انتقال مفاهیم موثر هستن میشه به اینها اشاره کرد:
- کاراکتر فردی: با هر شخص زندهای باید با توجه به نیازهای یکتای اون شخص رفتار کرد.
- نرم فرهنگی: آگاهی از نرمهای فرهنگی مخاطب یکی از عوامل موثر تو برقراری ارتباط به حساب میاد.
- شیوههای یادگیری متفاوت: شیوههایی که افراد مختلف آموزش میبینن و پسزمینه ذهنی اونها رو شکل میده از هم متفاوته. وقتی فرد الف سعی میکنه به شیوهای که خودش موضوع رو درک کرده شخص ب رو آموزش بده، پرواضحه که ممکنه شخص ب که یه عمر به یه شیوه دیگه آموزش دیده تو بار اول مطلب رو نگیره. فرد الف مجبور میشه به یه نحوه دیگه مطلب رو مجددا توضیح بده و همین توضیحات مجدد به طور ناخودآگاه باعث میشه فکر کنه که فرد ب خنگه.
- شرایط محیطی و مسائل ریز و درشت دیگه…
در کل به نظر من مشکل ما با چینیها ارتباط و انتقال مطلب هست و فکر نمیکنم مشکلی از بابت ضریب هوشی وجود داشته باشه.